کلمه جو
صفحه اصلی

علی هذلی

فرهنگ فارسی

ابن عبدالجبار بن سلامه هذلی تونسی مکنی به ابوالحسن ادیب و لغوی و شاعر بود

لغت نامه دهخدا

علی هذلی. [ ع َ ی ِ هَُ ذَ ] ( اِخ ) ابن جباره هذلی بسکری. مکنی به ابوالقاسم. رجوع به علی بسکری شود.

علی هذلی. [ ع َ ی ِ هَُ ذَ ] ( اِخ ) ابن عبدالجباربن سلامه هذلی تونسی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و لغوی و شاعر بود. وی در سال 428 هَ. ق. در تونس متولد شد و در 519 هَ. ق. در اسکندریه درگذشت. او را قصیده ای است در یازده هزار بیت بر یک قافیه و آن در رد بر مرتد بغدادی است. ( از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 94 و معجم الادباء ج 14 ص 8 ).

علی هذلی . [ ع َ ی ِ هَُ ذَ ] (اِخ ) ابن جباره ٔ هذلی بسکری . مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی بسکری شود.


علی هذلی . [ ع َ ی ِ هَُ ذَ ] (اِخ ) ابن عبدالجباربن سلامه ٔ هذلی تونسی . مکنی به ابوالحسن . ادیب و لغوی و شاعر بود. وی در سال 428 هَ . ق . در تونس متولد شد و در 519 هَ . ق . در اسکندریه درگذشت . او را قصیده ای است در یازده هزار بیت بر یک قافیه و آن در رد بر مرتد بغدادی است . (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 94 و معجم الادباء ج 14 ص 8).



کلمات دیگر: