کلمه جو
صفحه اصلی

سلاح ریخته

فرهنگ فارسی

در بیت زیر ظاهرا بمعنی عاجز شده تسلیم شده . آنکه سلاح افکنده باشد بنظر میرسد : من که چون گل سلاح ریخته ام هم زخار حسد گریخته ام

لغت نامه دهخدا

سلاح ریخته. [ س ِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) در بیت زیر ظاهراً به معنی عاجز شده ، تسلیم شده ، آنکه سلاح افکنده باشد بنظر میرسد :
من که چون گل سلاح ریخته ام
هم ز خار حسد گریخته ام.
نظامی.


کلمات دیگر: