آنکه دیر از خواب شب خیزد
روز خیز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روزخیز. ( نف مرکب ) آنکه دیر از خواب شب خیزد. ( یادداشت مؤلف ). || صفت صبح که روز از آن خیزد و شروع شود :
یارب این شام دوالک باز و صبح روزخیز
چند برجان و دل خاصان شبیخون کرده اند.
یارب این شام دوالک باز و صبح روزخیز
چند برجان و دل خاصان شبیخون کرده اند.
مجیر بیلقانی.
کلمات دیگر: