کلمه جو
صفحه اصلی

شهوت کش

فرهنگ فارسی

که شهوت را فرو کشانده و بر آن چیره شود .

لغت نامه دهخدا

شهوت کش. [ ش َهَْ وَ ک ُ ] ( نف مرکب )که شهوت را فرونشاند و بر آن چیره شود :
مجنون که مبصّر جهان بود
شهوت کش و خویشتن رهان بود.
نظامی.


کلمات دیگر: