کلمه جو
صفحه اصلی

علی جوینی

فرهنگ فارسی

ابن یوسف بن عبدالله بن یوسف جوینی مکنی به ابوالحسن و مشهور به شیخ حجاز وی صوفی و فقیه بود و بدمشق سفر کرد سپس به نیشابور رفت و در ذی قعده سال ۴۶۳ قمری درگذشت

لغت نامه دهخدا

علی جوینی . [ ع َی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جوینی ، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی و جدلی و حافظ متون حدیث بود. وی در سال 405 هَ . ق . متولد شد. او راست : 1 - شفارالمسترشدین فی الخلافیات . 2 - کتابی در اصول فقه . 3 - نقد مفردات امام احمد. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 281).


علی جوینی. [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] ( اِخ ) ابن احمد کاتب ، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی. منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در «عتبةالکتبة» ( ص 5 ) آمده است وی در حدود سال 516 هَ. ق. که مسلماً آغاز جوانی او بوده است به قصد آموختن صناعت دبیری به مرو رفت. پس باید ولادت او در اواخر قرن پنجم هجری باشد. او بعد از اتمام تحصیلات خود هم در جوانی وارد دستگاه دیوانی شد و در دیوان رسائل به کار پرداخت ولی در آغاز امر کار او رونقی نداشت و مقبول نظر استادش که صاحب دیوان رسائل بود نیفتاده بود. وی خال پدر چهارم عطاملک جوینی ، مؤلف تاریخ جهانگشا است. و عطاملک در تاریخ خود داستان شفاعت منتجب الدین را از رشید وطواط آورده است که به اجمال چنین است : وقتی سلطان سنجر در سال 542 هَ. ق. بقصد جنگ با اتسز خوارزمشاه بطرف خوارزم حرکت نمود، قصبه هزاراسب را از محال خوارزم محاصره کرد. انوری که در لشکر سلطان سنجر بود رباعیی در تشویق سنجر به تسخیر «هزاراسب » سرود و وطواط در جواب او بیتی در مدح «اتسز»گفت و این امر باعث خشم شدید سلطان سنجر گشت و سوگند خورد که چون او را بازیابد، هفت عضو را از یکدیگر جدا کند. و چون هزاراسب مفتوح شد رشید وطواط متواری گشت تا بالاخره به منتجب الدین بدیع جوینی پناهنده شد.منتجب الدین که علاوه بر منصب دیوان انشاء، ندیم مخصوص سلطان نیز بود، موقعی مناسب به دست آورده به سلطان سنجر گفت که «وطواط» مرغکی ضعیف باشد طاقت آن نداشته که او را به هفت پاره کنند، اگر فرمان شود او را به دو پاره کنند. سلطان بخندید و جان وطواط بخشید. مهمترین اثر علی جوینی ، مجموعه منشآت و مراسلات وی است که آن را به نام «عتبةالکتبة» خوانده است. عوفی دو کتاب دیگر به او نسبت می دهد: یکی «رقیةالقلم » و دیگری «عبرات الکتبة». و مرحوم قزوینی این کتاب اخیر را همان «عتبةالکتبة» داند. ( از تاریخ ادبیات چ صفا چ 1 ج 2 ص 969 ). و رجوع به لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 78 و مقدمه جهانگشای جوینی چ لیدن ص یو و مقدمه حدائق السحر رشیدالدین وطواط چ عباس اقبال ص «ی » شود.

علی جوینی. [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] ( اِخ ) ابن بهاءالدین جوینی. وی نواده خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان بود. آنگاه که به سال 683 هَ.ق. خواجه شمس الدین و چهار فرزندش به سعایت بدخواهان به دست ارغون خان کشته شدند، پس از 5 سال ابن علی بن خواجه بهاءالدین را نیز ( 688 هَ. ق. ) به قتل رسانید. ( از تاریخ مفصل ایران ، مغول چ عباس اقبال ص 233 ).

علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن احمد کاتب ، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی . منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در «عتبةالکتبة» (ص 5) آمده است وی در حدود سال 516 هَ . ق . که مسلماً آغاز جوانی او بوده است به قصد آموختن صناعت دبیری به مرو رفت . پس باید ولادت او در اواخر قرن پنجم هجری باشد. او بعد از اتمام تحصیلات خود هم در جوانی وارد دستگاه دیوانی شد و در دیوان رسائل به کار پرداخت ولی در آغاز امر کار او رونقی نداشت و مقبول نظر استادش که صاحب دیوان رسائل بود نیفتاده بود. وی خال پدر چهارم عطاملک جوینی ، مؤلف تاریخ جهانگشا است . و عطاملک در تاریخ خود داستان شفاعت منتجب الدین را از رشید وطواط آورده است که به اجمال چنین است : وقتی سلطان سنجر در سال 542 هَ . ق . بقصد جنگ با اتسز خوارزمشاه بطرف خوارزم حرکت نمود، قصبه ٔ هزاراسب را از محال خوارزم محاصره کرد. انوری که در لشکر سلطان سنجر بود رباعیی در تشویق سنجر به تسخیر «هزاراسب » سرود و وطواط در جواب او بیتی در مدح «اتسز»گفت و این امر باعث خشم شدید سلطان سنجر گشت و سوگند خورد که چون او را بازیابد، هفت عضو را از یکدیگر جدا کند. و چون هزاراسب مفتوح شد رشید وطواط متواری گشت تا بالاخره به منتجب الدین بدیع جوینی پناهنده شد.منتجب الدین که علاوه بر منصب دیوان انشاء، ندیم مخصوص سلطان نیز بود، موقعی مناسب به دست آورده به سلطان سنجر گفت که «وطواط» مرغکی ضعیف باشد طاقت آن نداشته که او را به هفت پاره کنند، اگر فرمان شود او را به دو پاره کنند. سلطان بخندید و جان وطواط بخشید. مهمترین اثر علی جوینی ، مجموعه ٔ منشآت و مراسلات وی است که آن را به نام «عتبةالکتبة» خوانده است . عوفی دو کتاب دیگر به او نسبت می دهد: یکی «رقیةالقلم » و دیگری «عبرات الکتبة». و مرحوم قزوینی این کتاب اخیر را همان «عتبةالکتبة» داند. (از تاریخ ادبیات چ صفا چ 1 ج 2 ص 969). و رجوع به لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 78 و مقدمه ٔ جهانگشای جوینی چ لیدن ص یو و مقدمه ٔ حدائق السحر رشیدالدین وطواط چ عباس اقبال ص «ی » شود.


علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن بهاءالدین جوینی . وی نواده ٔ خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان بود. آنگاه که به سال 683 هَ .ق . خواجه شمس الدین و چهار فرزندش به سعایت بدخواهان به دست ارغون خان کشته شدند، پس از 5 سال ابن علی بن خواجه بهاءالدین را نیز (688 هَ . ق .) به قتل رسانید. (از تاریخ مفصل ایران ، مغول چ عباس اقبال ص 233).


علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن محمد جوینی ، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن . صوفی بود و در سال 465 هَ . ق . درگذشت . او راست : السلوة فی التصوف . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 691).


علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن یوسف بن عبداﷲبن یوسف جوینی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به شیخ حجاز. وی صوفی و فقیه بود و به دمشق سفر کرد سپس به نیشابور رفت و در ذی قعده ٔ سال 463 هَ . ق . درگذشت . او راست : السلوة فی التصوف . (از معجم المؤلفین بنقل از تاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 287. طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 7. شذرات الذهب ابن عماد. ج 3 ص 262. اللباب ابن اثیر ج 1 ص 257. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 999).



کلمات دیگر: