کلمه جو
صفحه اصلی

کسبی

فارسی به انگلیسی

pertaining to business or trade

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به کسب آنچه بوسیل. سعی و کوشش و مهارت بدست آرند مقابل فطری : ( محبت یا فطرتی بود یا کسبی ... ) . ( اوصاف الاشراف )

لغت نامه دهخدا

کسبی. [ ک َ ] ( ص نسبی ) منسوب به کسب. آنچه شخصی از کسب و ورز و جد و جهد تحصیل کرده باشد. ( ناظم الاطباء ). مکتسب. ( یادداشت مؤلف ). آنچه به وسیله سعی و کوشش و مهارت بدست آرند. مقابل فطری. ( فرهنگ فارسی معین ) :
شاه را ایران و توران کسبی و میراثی است
کسبی از تیغ و فرس میراثی از افراسیاب.
سوزنی.
محبت یا فطری بود یا کسبی. ( اوصاف الاشراف ). رجوع به کسب شود. || روسپی و فاحشه و قحبه. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: