کلمه جو
صفحه اصلی

علی جامعی

فرهنگ فارسی

ابن محیی الدین جامعی عالمی فقیه و عالم فرایض بود که در سال ۱٠٠۸ قمری در قید حیات بود

لغت نامه دهخدا

علی جامعی. [ ع َ ی ِ م ِ ] ( اِخ ) ابن رضی الدین بن علی بن احمدبن محیی الدین جامعی عاملی. متوفی در حدود سال 1050 هَ. ق. او را رساله ای است درباره شرح حال اجدادش. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعة ج 41 ص 255 ). و نیز رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 281 شود.

علی جامعی. [ ع َ ی ِ م ِ ] ( اِخ ) ابن محیی الدین جامعی عاملی. فقیه و عالم فرایض بود که در سال 1008 هَ. ق. درقید حیات بود. او راست : رساله ای در مواریث که آن رابرای اهل کونین از قرای جبل عامل نوشته است. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه عاملی ج 42 ص 159 ).

علی جامعی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن رضی الدین بن علی بن احمدبن محیی الدین جامعی عاملی . متوفی در حدود سال 1050 هَ . ق . او را رساله ای است درباره ٔ شرح حال اجدادش . (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعة ج 41 ص 255). و نیز رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 281 شود.


علی جامعی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محیی الدین جامعی عاملی . فقیه و عالم فرایض بود که در سال 1008 هَ . ق . درقید حیات بود. او راست : رساله ای در مواریث که آن رابرای اهل کونین از قرای جبل عامل نوشته است . (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 159).



کلمات دیگر: