کلمه جو
صفحه اصلی

کژکی

فرهنگ فارسی

درمی بوه است چون توتکی و فنجی . در عهد قاجاریه وقتی قرانهای زنجیره دار زدند قرانهای کهنه را کشکی میگفتند و آن البته صورتی از همین کژکی بود.

لغت نامه دهخدا

کژکی. [ ک َ ] ( اِ ) درمی بوده است چون توتکی و فنجی. ( از فرهنگ اسدی ذیل توتکی ). در عهد قاجاریه وقتی قرانهای زنجیره دار ( امین السلطانی ) زدند قرانهای کهنه را کشکی میگفتند و آن البته صورتی از همین کژکی بود. ( یادداشت مؤلف ).

کژکی. [ ک َ ژَ ] ( ص نسبی ، ق ) منسوب به کژک مصغر کژ. کجکی. رجوع به کجکی شود.

کژکی . [ ک َ ] (اِ) درمی بوده است چون توتکی و فنجی . (از فرهنگ اسدی ذیل توتکی ). در عهد قاجاریه وقتی قرانهای زنجیره دار (امین السلطانی ) زدند قرانهای کهنه را کشکی میگفتند و آن البته صورتی از همین کژکی بود. (یادداشت مؤلف ).


کژکی . [ ک َ ژَ ] (ص نسبی ، ق ) منسوب به کژک مصغر کژ. کجکی . رجوع به کجکی شود.



کلمات دیگر: