کلمه جو
صفحه اصلی

علی بغدادی

فرهنگ فارسی

ابن یقطین نبن موسی کوفی بغدادی

لغت نامه دهخدا

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمد بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. رجوع به علی قصار شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمربن خلیل ، مشهور به خازن و ملقب به علاءالدین . رجوع به خازن شود.


علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن بهاءالدین بغدادی حنبلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین. فقیه و محدث بود که در حدود سال 822 هَ. ق. در عراق متولد و در سال 899 هَ. ق. در دمشق درگذشت. او راست : فتح الملک العزیز بشرح الوجیز، در پنج مجلد. ( از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 7 ص 365 ).

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالحمید هیتی بغدادی دمشقی صالحی. رجوع به علی هیتی شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ]( اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بغدادی حنفی ، مشهور به آمدی و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی آمدی شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن محمودبن ابی العزبن احمدبن اسحاق بن ابراهیم کازرونی بغدادی شافعی ، ملقّب به ظهیرالدین. رجوع به علی کازرونی شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتائی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام. رجوع به ابن بسام وعلی ( ابن محمدبن... ) شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ )ابن محمدالشاه الظاهری بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن الشاه الظاهری و علی ( ابن محمد... ) شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمد بغدادی ، ملقّب به علأالدین. مفسر و فقیه قرن هشتم هجری است که در سال 741 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1 - تفسیرالقرآن. 2 - شرح العمده شاشی ، در فروع فقه شافعی. ( از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 453 و سایر صفحات ).

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن سعیدبن عبداﷲبن حسین سویدی بغدادی عباسی ، مکنّی به ابوالمعالی. رجوع به علی سویدی شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن مغیره أثرم بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به اثرم و علی ( ابن مغیره... ) شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی. رجوع به علی خطیبی شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِ ب َ ]( اِخ ) ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی کسروی شود.

علی بغدادی. [ ع َ ی ِب َ ] ( اِخ ) ابن نصربن عقیل بن احمدبن علی بغدادی همام عبدی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی عبدی شود.

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن مرزبان . وی فقیه بود و تحصیلات خود را در بغداد به انجام رسانید و در رجب سال 366 هَ . ق . درگذشت . او راست :فضل الکلاب علی اکثر ممن لبس الثیاب . (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ج 3 ص 56. کشف الظنون ص 1279).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسین بن هندو بغدادی ، مکنّی به ابوالفرج و مشهور به ابن هندو. رجوع به ابن هندو و به علی (ابن حسین ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عباس بن جریح بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن رومی و علی (ابن عباس ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ بغدادی ، مکنّی به ابوخطاب . مقری و صوفی و مؤدب بود که در سال 392 هَ . ق . متولد شد و در 476 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - قصیده ای در سنت . 2 - قصیده ای در عدد آی . 3 - کتابی در قرأات سبع. (از معجم المؤلفین ، بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 353).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین . رجوع به علی تبریزی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن خلف زاهی بغدادی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی زاهی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل جوهری ، ملقّب به علم الدین و مشهور به رکاب سالار و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علم الدین جوهری شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن انجب بن عثمان بن عبداﷲبن عبیداﷲبن عبدالرحیم بغدادی خازن شافعی ، مشهور به ابن ساعی و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوطالب . رجوع به ابن ساعی و به علی (ابن انجب بن ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن جعدبن عبید هاشمی جوهری بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جوهری شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن علوی بغدادی ، مشهور به ابن اعلم و مکنّی به ابوالقاسم . ریاضی دان و منجم مشهور قرن چهارم هجری . رجوع به ابن اعلم و به علوی (علی بن حسن ...) و به علی (ابن حسن ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن بن بل بغدادی . محدث بود و از ابوالقاسم ربعی حدیث شنیده است . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی زمیلی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی و لغوی و نحوی . وی در سنین جوانی در 20 جمادی الاولای 569 هَ . ق . درگذشت . او را تعلیقی است در خلاف . و نیز اشعاری دارد. (از معجم المؤلفین بنقل از ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 210. الوافی صفدی ج 12 ص 26).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حمادبن عبیداﷲبن حماد عدوی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن حماد. از شعرای نیمه ٔ دوم قرن چهارم بود و او را دیوان شعری است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 20 و 742 بنقل از الغدیر امینی ج 4 ص 125 و 152. مجالس المؤمنین ص 377).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن داودبغدادی . وی کاتب زبیدة بنت جعفر بود و در نویسندگی از سبک سهل بن هارون پیروی می کرد. او در سال 216 هَ .ق . در قید حیات بود و به قولی در سال 230 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - الجرهمیة و توکیل النعم . 2 - الحرة و الامة. 3 - الظراف . (از معجم المؤلفین بنقل از الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 20. هدیةالعارفین ج 1 ص 669).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن زویق . مکنّی به ابوالحسن . وی شاعر و نویسنده بود و ازموطن خود مهاجرت کرد و در حدود سال 420 هَ . ق . در اندلس درگذشت . او را قصیده ای است . (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 65. کشف الظنون ص 1329).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن فضل بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به اخفش صغیر یا اخفش اصغر. رجوع به أخفش صغیر و علی (ابن سلیمان ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد بغدادی ، مشهوربه صریعالدلاء و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به صریعالدلاء و نیز رجوع به علی (ابن عبدالواحد بغدادی ) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ دقیقی بغدادی ، مشهور به دقاق و مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم (علی بن عبیداﷲ دقاق ) و نیز به علی (ابن عبیداﷲ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سنجر بغدادی حنفی ، مشهور به ابن سماک (یا ابن سباک ) و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه بود و در نظم سخن دست داشت . (661 - 750 هَ . ق .) او راست : 1 - ارجوزه ای در فقه . 2- شرح الجامع الکبیر شیبانی ، در فروع فقه شافعی ، که ناتمام است . و نیز او را نظمی است . (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 75. الدررالکامنه ٔ ابن حجر ج 3 ص 54. الفوائدالبهیة ص 121. کشف الظنون ص 569).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بغدادی سویدی . رجوع به علی سویدی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی رافع. منجم و از ندمای خلیفه بود. و در سال 352 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب اختلاف الطلوع . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 680).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن وصیف بغدادی ، مشهور به ناشی اصغر. رجوع به ناشی ءالاصغر (علی بن عبداﷲ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن هارون بن عیسی بن هارون بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالخطاب . قاری و نویسنده و لغوی و نحوی بود و در نظم سخن نیز دست داشت . وی در سال 409 یا 410 هَ . ق . در بغداد متولد شد و در20 ذی الحجه ٔ سال 497 هَ . ق . در همین شهر درگذشت . او را دو قصیده درباره ٔ قرائت است که یکی را بنام «مکملة» و دیگری را «مبعدة» نامیده است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 121). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : الوافی صفدی ج 12 ص 94. طبقات الشافعیه ٔاسنوی ص 157. مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 176. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 548. المنتظم ابن جوزی ج 9 ص 140. شذرات الذهب ابن عماد ج 2 ص 406.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی ، مشهور به ابن عصار و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عباسی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن علی بن جابر مغربی بغدادی ، ملقب به تقی الدین . رجوع به علی مغربی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی ، مکنّی به ابوالمعالی و ملقّب به عفیف الدین . رجوع به علی دوالیبی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبیده ٔ ریحانی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ریحانی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن عبدالقادربن محمودبن یوسف بغدادی حنبلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شمس الدین . قاری و صوفی و فقیه بود. و در ذی الحجه ٔ سال 582 هَ . ق . متولد شد و در سوم جمادی الاولای سال 672 هَ . ق . در بغداد درگذشت . او راست : بلغةالمستفید فی القراآت العشر. (از معجم المؤلفین بنقل از ذیل طبقات الحنابله ٔ ابن رجب ص 316. شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 337).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمدبن احمدبن حسن عذری بغدادی ، مشهور به ابن قاصح و مکنّی به ابوالبقاء. رجوع به علی عذری شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عمربن احمدبن مهدی بن مسعودبن نعمان بن دیناربن عبداﷲ بغدادی دارقطنی شافعی مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن عمربن ...) و نیز به دارقطنی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن حسن حربی بغدادی شافعی ، مشهور به ابن قزوینی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن عمربن ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن جزله ٔ بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جزلة. رجوع به ابن جزلة شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن داودبن جراح بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جراح . رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی ...) و ابن جراح و علی (ابن عیسی بن ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن فرج بن صالح ربعی شیرازی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ربعی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد بغدادی ، ملقّب به علأالدین . مفسر و فقیه قرن هشتم هجری است که در سال 741 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - تفسیرالقرآن . 2 - شرح العمده ٔ شاشی ، در فروع فقه شافعی . (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 453 و سایر صفحات ).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن عمربن خلیل شیحی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی شیحی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد قزوینی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به تاج الدین . رجوع به علی قزوینی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بهاءالدین بغدادی حنبلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . فقیه و محدث بود که در حدود سال 822 هَ . ق . در عراق متولد و در سال 899 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او راست : فتح الملک العزیز بشرح الوجیز، در پنج مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 7 ص 365).


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعیدبن عبداﷲبن حسین سویدی بغدادی عباسی ، مکنّی به ابوالمعالی . رجوع به علی سویدی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالحمید هیتی بغدادی دمشقی صالحی . رجوع به علی هیتی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمودبن ابی العزبن احمدبن اسحاق بن ابراهیم کازرونی بغدادی شافعی ، ملقّب به ظهیرالدین . رجوع به علی کازرونی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتائی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام . رجوع به ابن بسام وعلی (ابن محمدبن ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ أثرم بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم و علی (ابن مغیره ...) شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . رجوع به علی خطیبی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . رجوع به علی رضوی شود.


علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن علی بن هبةاﷲبن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی ، مشهور به ابن ماکولا وملقب به سعدالملک و مکنّی به ابونصر. رجوع به ابن ماکولا (ابونصر علی ...) و علی (ابن هبةاﷲبن ...) شود.



کلمات دیگر: