خود افروز، خویشتاب
خود افروز
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
افروزنده خود آتش زننده خود
لغت نامه دهخدا
خودافروز. [ خوَدْ/ خُدْ اَ ] ( نف مرکب ) افروزنده خود. آتش زننده خود. آنکه خود را به آتش زند تا دیگران را روشن کند.
- شمع خودافروز ؛ شمعی که خود را می افروزد و می سوزد تا نور به انجمن دهد.
|| که بیواسطه آتش روشن کند. کنایه از کسی است که بدون جهت موجب نقار بین مردم شود.
- شمع خودافروز ؛ شمعی که خود را می افروزد و می سوزد تا نور به انجمن دهد.
|| که بیواسطه آتش روشن کند. کنایه از کسی است که بدون جهت موجب نقار بین مردم شود.
کلمات دیگر: