کلمه جو
صفحه اصلی

پشت پا

فارسی به انگلیسی

instep


مترادف و متضاد

instep (اسم)
اغاز، رویه، پشت پا، پاشنه جوراب یا کفش

metatarsus (اسم)
پشت پا، کف پا، استخوان میان کف پا

فرهنگ فارسی

سطحی از پا که در حالت ایستاده رو به بالاست


۱- ( اسم ) قسمت ظهر پای . ۲- تیپا لگد. ۳- ( صفت ) حیز و مخنث . یا آش پشت به پشت دادن . آشی که روز سوم پس از رفتن مسافر پزند و بفقرا و همسایگان دهند .

لغت نامه دهخدا

پشت پا. [ پ ُ ت ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پشت پای. ظاهر قدم ( مقابل کف پا ). قدم. ( مهذب الاسماء ). حِمارَه :
گهی بر طارم اعلی نشینیم
گهی بر پشت پای خود نبینیم.
سعدی ( گلستان ).
|| مخنث. حیز. ( برهان قاطع ). بغا. تاز. کنده :
یک شبی گفت کای فلان برخیز
خارش پشت پای بنشانم
گفتمش حلقه در خاصت
کند کرده ست تیزسوهانم.
روحی ولوالجی.
- دیده بر پشت پا داشتن ؛ سر از شرم و خجلت فروافکندن :
به پیران پشت از عبادت دوتا
ز شرم گنه دیده بر پشت پا
چراغ یقینم فرا راه دار...
سعدی ( بوستان ).
- آش ِ پشت ِ پا ؛ آشی که بشگون و تفأل پس از مسافری پزند و کسان و همسایگان و فقرا را فرستند و یا بخانه خوانند خویشان و اقربا را. آشی که بروز سیم پس از رفتن مسافری به سفر برای سلامتی او پزند.
- پشت پاپزان ؛ آئین و رسم پختن آش پشت پا.

دانشنامه عمومی

قطعهٔ پِشت پا، جفت پا توسط سید مهدی حسینی آهنگسازایرانی در سال ۲۰۰۹ میلادی ساخته شده است. این اثر بر اساس تم موسیقی محلی کردی توسط آهنگساز آوانگاری و با یک کمپوزیسیون نوین برای سازهای: ابوا، باس کلارینت و ویلنسل تنظیم شده است. پِشت پا در موسیقی رقص های کردستان مقامی است که پس از گریان می آید و حرکات رقص آن تند تر از گریان است و تسمیهٔ پِشت پا از آن روست که یکی از پاها بر پشت پای دیگری ضربه می زند. اولین اجرای این اثر در تاریخ ۲۱ اکتبر مصادف با ۲۹ مهرماه ۱۳۸۸ در کنفرانس بینلمللی که بمناسبت دویست و دهمین سالگرد تولد الکساندر پوشکین و دویستمین سالگرد تولد نیکلای گوگول گردهمایی شده بود در سالن کنسرت موزهٔ پوشکین شهر سن پترزبورگ توسط سولیست های ارکستر سمفونی دولتی کاپلا سن پترزبورگ اجرا گردیده است.
موسیقی ایرانیان
Payvand News
هنر و موسیقی
The Official Website of Composer

پشت پا (ابهام زدایی). پشت پا قطعهٔ پِشت پا (جفت پا) اثر موسیقایی سید مهدی حسینی
آش پشت پا نام سنتی ایرانی و نام گونه ای آش

فرهنگستان زبان و ادب

{dorsum of foot, dorsal region of foot, dorsum pedis, regio dorsalis pedis} [علوم تشریحی] سطحی از پا که در حالت ایستاده رو به بالاست


کلمات دیگر: