کلمه جو
صفحه اصلی

بدانه

فرهنگ فارسی

تناور شدن تناور گردیدن .

لغت نامه دهخدا

( بدانة ) بدانة. [ ب َ ن َ ] ( ع مص ) تناور شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). تناور گردیدن. بَدان.( از آنندراج ). بزرگ شدن بدن از بسیاری گوشت. ( از اقرب الموارد ). بدن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

بدانة. [ ب َ ن َ ] (ع مص ) تناور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تناور گردیدن . بَدان .(از آنندراج ). بزرگ شدن بدن از بسیاری گوشت . (از اقرب الموارد). بدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: