کلمه جو
صفحه اصلی

جکر

فارسی به انگلیسی

[c.p.] joker

فرهنگ فارسی

مزاحم مصدع موذی آزار رساننده یا سرکش نا فرمان کسی که دوست دارد مخالف میل دیگری رفتار کند .

لغت نامه دهخدا

جکر. [ ج َ ک َ ] ( از هندی ، اِ ) گرد و خاک.( برهان ). خاک. ( ناظم الاطباء ). || باد شدید با باران. ( ناظم الاطباء ). || فارسی شده لفظ هندی است که اصلش جهکر است و معنی آن باد تند غبارآگین است که از سمت مغرب وزد. ( از غیاث اللغات ).

جکر. [ ج َ ک َ ] ( ع مص ) حاجتمند شدن. ( منتهی الارب ). || اصرار ورزیدن در بیع. ( اقرب الموارد ) || غضبناک کردن. خشمگین ساختن. ( دزی ).

جکر. [ ج َ ک ِ ] ( ع ص ) مزاحم. مصدع موذی. آزاررساننده. || سرکش. نافرمان. کسی که دوست دارد مخالف میل دیگری رفتار کند. ( دزی ).

جکر. [ ج َ ک َ ] (از هندی ، اِ) گرد و خاک .(برهان ). خاک . (ناظم الاطباء). || باد شدید با باران . (ناظم الاطباء). || فارسی شده ٔ لفظ هندی است که اصلش جهکر است و معنی آن باد تند غبارآگین است که از سمت مغرب وزد. (از غیاث اللغات ).


جکر. [ ج َ ک َ ] (ع مص ) حاجتمند شدن . (منتهی الارب ). || اصرار ورزیدن در بیع. (اقرب الموارد) || غضبناک کردن . خشمگین ساختن . (دزی ).


جکر. [ ج َ ک ِ ] (ع ص ) مزاحم . مصدع موذی . آزاررساننده . || سرکش . نافرمان . کسی که دوست دارد مخالف میل دیگری رفتار کند. (دزی ).



کلمات دیگر: