کلمه جو
صفحه اصلی

سلیح داری

فرهنگ فارسی

سلاح داشتن . عمل سلاح داشتن

لغت نامه دهخدا

سلیح داری. [ س ِ ]( حامص مرکب ) سلاح داشتن. عمل سلاح داشتن :
زهره دهدش بجام یاری
مریخ کند سلیح داری.
نظامی.


کلمات دیگر: