آنکه دست وی چون سلیمان باشد
سلیمان دست
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سلیمان دست. [ س ُ ل َ / ل ِ دَ ] ( ص مرکب ) آنکه دست وی چون دست سلیمان باشد :
اهرمن بندی سلیمان دست کز روح القدس
از ملایک چون صف مورانش لشکر ساختند.
اهرمن بندی سلیمان دست کز روح القدس
از ملایک چون صف مورانش لشکر ساختند.
خاقانی.
کلمات دیگر: