کلمه جو
صفحه اصلی

جوشیصا

فرهنگ فارسی

به لغت نبطی بار درختی است به قدر نخودی و بشکل زعرور و خشخاش بسیار کوچکی و بعد از رسیدن سرخ لون و قابض است و درخت او بقدر درخت آلوبالو و چتری و برگش شبیه ببرگ سیب و گلش سفید و در بعضی بلاد خزان نمیکند و در تنکابن پلاخوار نامند .

لغت نامه دهخدا

جوشیصا. [ ] ( اِ ) به لغت نبطی بار درختی است به قدر نخودی و بشکل زعرور و خشخاش بسیار کوچکی و بعد از رسیدن سرخ لون و قابض است و درخت او بقدر درخت آلوبالو و چتری و برگش شبیه ببرگ سیب و گلش سفید و در بعضی بلاد خزان نمیکند و در تنکابن پلاخوار نامند، در دوم گرم و خشک و مشهی و آروغ آورنده و بقدری مسخن بدن ، و خوردن او قبل از طعام و بعد از آن مسکن درد معده و سایر اوجاع بدن علی الخصوص درد کمر و تهیگاه و هاضم طعام در کل حال و مانع تعفن اطعمه در معده و مضر محرورین و مصلحش انارین و قدر شربتش تا سه درهم است. ( تحفه حکیم مؤمن ).


کلمات دیگر: