کلمه جو
صفحه اصلی

روی اندوده

فرهنگ فارسی

اندوده به روی . به روی انداییده

لغت نامه دهخدا

روی اندوده. [ اَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) اندوده به روی. به روی انداییده. رجوع به روی اندود شود.


کلمات دیگر: