کلمه جو
صفحه اصلی

جولاهک

فرهنگ فارسی

بافنده، عنکبوت
۱- ( صفت ) بافنده نساج . ۲- ( اسم ) عنکبوت .

لغت نامه دهخدا

جولاهک. [هََ ] ( اِ ) عنکبوت. ( برهان ) ( آنندراج ) :
از پی کوری چشم دشمنان
بر در غار تو جولاهک تنید.
؟ ( از شرفنامه منیری ).
|| تصغیر جولاه نیز هست که بافنده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). صورت قدیم : جولاهه. ( حاشیه برهان چ معین ).


کلمات دیگر: