کلمه جو
صفحه اصلی

رومیه

فارسی به انگلیسی

Rome


فرهنگ فارسی

نامی است که عرب بکشور روم قدیم ( روم شرقی و روم غربی ) اطلاق کرده .
( صفت ) مونث رومی زن اهل روم .
یا رومیه کشور روم . رومیه الصغری و رومیه الکبری که رومیه الصغری آسیای صغیر است و رومیه الکبری ایتالیاست .

لغت نامه دهخدا

رومیة. [ می ی َ ] (اِخ ) رومیَة. کشور روم . رومیةالصغری و رومیةالکبری ؛ که رومیةالصغری آسیای صغیر است و رومیةالکبری ایتالیاست . (از یادداشت مؤلف ).نامی است که عرب به کشور روم قدیم (روم شرقی و روم غربی ) اطلاق کرده . (فرهنگ فارسی معین ). || قسطنطنیه . استانبول . (یادداشت مؤلف ) : رومیه شهریست بر کران دریا نهاده از افرنجه و مستقر ملک روم اندر قدیم اندرین رومیه بودی . (حدود العالم ).


رومیة. [ می ی َ ] (اِخ ) رومیه . نام یکی از شهرهای مداین که ویران شده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رومیة المدائن . در فارسی رومیه گویند. (یادداشت مؤلف ). رومیه یا رومیه ٔ مدائن ، گویند آنرا اسکندر ذوالقرنین کرد به صورت انطاکیه . (ابن خلکان در ترجمه ٔ حال ابومسلم مروزی ). نام شهری که نوشیروان به نمونه ٔ انطاکیه بر ساحل دریای روم بنا کرده ، میان وی و قسطنطنیه یکسال راه است . (شرفنامه ٔ منیری ) (انجمن آرا) (از برهان ) :
قیصر رومی پیش تو درآید به سلام
قلعه ٔرومیه را پیش تو بگشاید در.

فرخی .


دو بدره زر بگرفتم به فتح نارائن
به فتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال .

غضایری .


به روم اندرون بد شه نامجوی
که در رومیه بود آرام اوی .

اسدی .


این شهرها و بندها و پولها... او [ شاپور ]بنا کرده است ... رومیه ، انبار و آنرا فیروز شاپور گفتندی . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 72). و شهری بر مثال آن [ انطاکیه ] در پهلوی مداین بنا کرد و مردم انطاکیه را که بیاورده بود در آن شهر نشاند و آنرا رومیه نام کرد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 94). و رجوع به رومیةالمدائن و رومگان شود. || مؤنث رومی . زن اهل روم . (از فرهنگ فارسی معین ). مؤنث رومی . گویند:جاریة رومیة. (ناظم الاطباء). || زبان لاطینی . و گاه رومیة گویند و از آن لغت یونانی اراده کنند. (یادداشت مؤلف ).

( رومیة ) رومیة. [ می ی َ ] ( اِخ ) رومیه. نام یکی از شهرهای مداین که ویران شده. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رومیة المدائن. در فارسی رومیه گویند. ( یادداشت مؤلف ). رومیه یا رومیه مدائن ، گویند آنرا اسکندر ذوالقرنین کرد به صورت انطاکیه. ( ابن خلکان در ترجمه حال ابومسلم مروزی ). نام شهری که نوشیروان به نمونه انطاکیه بر ساحل دریای روم بنا کرده ، میان وی و قسطنطنیه یکسال راه است. ( شرفنامه منیری ) ( انجمن آرا ) ( از برهان ) :
قیصر رومی پیش تو درآید به سلام
قلعه ٔرومیه را پیش تو بگشاید در.
فرخی.
دو بدره زر بگرفتم به فتح نارائن
به فتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال.
غضایری.
به روم اندرون بد شه نامجوی
که در رومیه بود آرام اوی.
اسدی.
این شهرها و بندها و پولها... او [ شاپور ]بنا کرده است... رومیه ، انبار و آنرا فیروز شاپور گفتندی. ( فارسنامه ابن بلخی ص 72 ). و شهری بر مثال آن [ انطاکیه ] در پهلوی مداین بنا کرد و مردم انطاکیه را که بیاورده بود در آن شهر نشاند و آنرا رومیه نام کرد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 94 ). و رجوع به رومیةالمدائن و رومگان شود. || مؤنث رومی. زن اهل روم. ( از فرهنگ فارسی معین ). مؤنث رومی. گویند:جاریة رومیة. ( ناظم الاطباء ). || زبان لاطینی. و گاه رومیة گویند و از آن لغت یونانی اراده کنند. ( یادداشت مؤلف ).

رومیة. [ می ی َ ] ( اِخ ) رومیَة. کشور روم. رومیةالصغری و رومیةالکبری ؛ که رومیةالصغری آسیای صغیر است و رومیةالکبری ایتالیاست. ( از یادداشت مؤلف ).نامی است که عرب به کشور روم قدیم ( روم شرقی و روم غربی ) اطلاق کرده. ( فرهنگ فارسی معین ). || قسطنطنیه. استانبول. ( یادداشت مؤلف ) : رومیه شهریست بر کران دریا نهاده از افرنجه و مستقر ملک روم اندر قدیم اندرین رومیه بودی. ( حدود العالم ).


کلمات دیگر: