دوره زندگي , دوره , مسير , مقام ياشغل , حرفه , امتحان سخت براي اثبات بيگناهاي , کار شاق , پيشه , شغل , اقرار , اعتراف , حرفه يي , پيشگاني , پيشه کار , محنت , رنج , ازمايش سخت , عذاب , اختلا ل
مهنه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه
لغت نامه دهخدا
مهنه . [ م َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه ٔخراسان ، واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری فیض آباد. سر راه عمومی گناباد به فیض آباد آبش از قنات و راهش اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). محلی کنار راه تربت حیدریه به جویمند میان چنگ سر و عمرانی .
بوسعید مهنه در حمام بود
قائمش کافتاد مردی خام بود.
عطار.
قصبه ٔ مهنه از توابع خاوران است و آن مقام شیخ ابوسعید ابوالخیر بوده است . (از نزهةالقلوب ص 194).
مهنة. [ م َ / م ِ ن َ ] (ع مص ) مهن . مهنت . خدمت کردن . (منتهی الارب ) (زوزنی ). || زود رنجانیدن کسی را. (منتهی الارب ). || خوار شدن . (زوزنی ). || دوشیدن . (زوزنی ). دوشیدن شتران وقت بازگشت . || آرمیدن با زن . (از منتهی الارب ).
مهنة. [ م ِ / م َ ن َ/ م َ هََ ن َ / م َ هَِ ن َ ] (ع اِ) زیرکی در خدمت و کار. (منتهی الارب ). خدمت . ج ، مِهَن . (مهذب الاسماء).
مهنة. [ م ِ ن َ ] (ع اِ) جامه ها که در جمعه و اعیاد پوشند. || جامه ٔ کار. (دستور الاخوان ).
بوسعید مهنه در حمام بود
قائمش کافتاد مردی خام بود.
مهنه. [ م َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه ٔخراسان ، واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری فیض آباد. سر راه عمومی گناباد به فیض آباد آبش از قنات و راهش اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ). محلی کنار راه تربت حیدریه به جویمند میان چنگ سر و عمرانی.
دانشنامه عمومی
مهنه (ترکمنستان) یا مهنه خاوران، شهرکی در ترکمنستان
مِهنِه (مه ولات)، روستایی از توابع شهرستان مه ولات استان خراسان رضوی در ایران
کشاورزی در روستای مهنه به دو صورت زراعت- باغداری و دامداری صورت می گیرد که هریک از این زیرمجموعه ها را جداگانه بررسی خواهیم کرد:
با توجه به اقلیم منطقه محصولات متنوعی در روستا به عمل می آید. در واقع مهم ترین محصولات کشاورزی این روستا شامل گندم، جو، زعفران و پنبه می شود.
(محلی) چراگاه و محل اسکان انسان و دام. واژۀ مهنه ساده شدۀ میهنه است که خود شکلِ تغییر یافتۀ واژۀ میهنی است.