<div class="boxBd">سهرون. [ س ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه آن 350 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).</div>

سهرون. [ س ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه آن 350 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">دهی است جزئ دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر</div>

دهی است جزئ دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر

فرهنگ فارسی

طایفه سهراب *سهرون - سرخاب. سراب. سهرابان*ایل لر بختیاروند ساکن در بخش سوسن و سرخاب شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان <br><br>طایفه شقاقی ( شاکی - شاقی ) ایل لر بختیاروند ساکن در خوزستان و شهرکر بختیاری <br><br>

طایفه سهراب *سهرون - سرخاب. سراب. سهرابان*ایل لر بختیاروند ساکن در بخش سوسن و سرخاب شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان طایفه شقاقی ( شاکی - شاقی ) ایل لر بختیاروند ساکن در خوزستان و شهرکر بختیاری

سهرون

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد کاربران