دنیا دیده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
مجرب . آزموده .
لغت نامه دهخدا
دنیادیده. [ دُن ْ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مجرب. آزموده. سرد و گرم روزگار چشیده. ( یادداشت مؤلف ).
- دنیاندیده ؛ بی تجربه. مقابل دنیادیده. ( یادداشت مؤلف ).
- دنیاندیده ؛ بی تجربه. مقابل دنیادیده. ( یادداشت مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
- زمانه دیده ؛دنیادیده. مجرب :
کار آن پادشا گزیده بود
که حکیم و زمانه دیده بود.
سنائی.
کار آن پادشا گزیده بود
که حکیم و زمانه دیده بود.
سنائی.
well - traveled
کلمات دیگر: