کلمه جو
صفحه اصلی

تماشاخانه

فارسی به انگلیسی

theatre, playhouse, theater, theatre

theater, theatre, playhouse


heatre, playhouse, theater


فارسی به عربی

اوبرا , مسرح

مترادف و متضاد

theater (اسم)
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه

theatre (اسم)
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه

opera (اسم)
اپرا، تماشاخانه، اهنگ اپرا

opera house (اسم)
اپرا، تماشاخانه، سالن اپرا

فرهنگ فارسی

محل تئاتر


بنایی مرکب از حداقل یک تالار برای اجرا و تماشای انواع نمایش متـ . نمایش‌سرا


( اسم ) جایی که در آن هنر پیشگان نمایش دهند تاتر .

جملات نمونه

شهر نیویورک تماشاخانه‌های فراوانی دارد

New York City has lots of playhouses


فرهنگ معین

( ~. نِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) جایی که در آن هنرپیشگان داستانی را به نمایش درآوردند، تأتر.

لغت نامه دهخدا

تماشاخانه.[ ت َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) محلی که در آنجا بعضی چیزهای موهوم و پاره ای افسانه ها را مجسم می نمایند و جهت اشتغال و عبرت نفس کارهای خوش آیند ظاهر می سازند و تقلیدهای نیک درمی آوردند. ( ناظم الاطباء ). تماشاکده. تماشاگاه. ( آنندراج ). محلی است که از برای تآتر ساخته شده است. ( کتاب اعمال رسولان 19:29 ). یا محل عرضه داشت و نمایش و توضیح آن می باشد. ( رساله اول قرنتیان 4:9 ): در تماشاخانه عام قیصریه بود که خداوند هیرودیس اغریباس را به مرگ زد. ( کتاب اعمال رسولان 12:21-23 ). در تماشاخانه افسس بود که ازدحامی عظیم بر ضد پولس شد. ( اعمال رسولان 19:29 ). فعلا دیوارهای آن تماشاخانه برپا و باقی است... و از هیکل دیانا بخوبی دیده می شود. هیئت تماشاخانه های قدیم به شکل نیم دایره ساخته می شد و ابداً سقف نداشت بلکه گاهی از اوقات چادرمی کشیدند ونشیمنهای این تماشاخانه ها مرتبه به مرتبه بالای یکدیگر ساخته شده همگی به یک نقطه مرکزی منتهی می باشد بعضی از اوقات بسیار بزرگ و وسیع بوده و گاهی پرده منظری از مقصرین و غلامهایی که با حیوانات وحشی می جنگند نمایش میدادند. این تماشاخانه ها گنجایش پنجاه هزار یا بیشتر تماشاچی داشت. ( رساله عبرانیان 10:33 ). «ابر شاهدان » که در رساله عبرانیان 10:1 مذکور است ، قصد از تماشاچیانی است که دویدن مسیحی را مشاهده می کنند. همچنانکه تماشاچیان بازیهای یونانی را تماشا می کردند. ( از قاموس کتاب مقدس ) :
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحبدل آنجا بسته یک مو ببین.
حافظ.
حسن چون تنها شود از چشم خود دارد خطر
در تماشاخانه آیینه هم تنها مباش.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

عمارتی که برای بازی کردن بازیگران و نمایش دادن حرکات هنرپیشگان آماده شده باشد، جایی که افسانه و داستانی را به وسیلۀ هنرپیشگان نمایش بدهند و مردم برای تماشا بروند، تئاتر.

دانشنامه عمومی

تماشاخانه یا آمفی تئاتر (برگرفته از واژه یونانی amphitheatron) مکانی است در فضای باز که برای اجرای نمایش و سرگرمی از آن استفاده می شود. در زبان فارسی در یک معنی، تماشاخانه، به کار می رود. این واژه همچنین برای جایی که در آن هنرپیشگان داستانی را به نمایش درمی آورند و نیز برای تئاتر به کار می رود. در کاربرد انگلیسی، دو نوع سازهٔ ساختمانی وجود دارد که برای آن ها واژهٔ آمفی تئاتر به کار می رود: یک نوع آن آمفی تئاترهایی است که در روم باستان ساخته می شد که شناخته شده ترینِ آن ها بنای کولوسئوم است.از تماشاخانه های ایران می توان به تماشاخانه سنگلج، تماشاخانه ایرانشهر، تئاترشهر اشاره کرد.آمفی تئاتر رومی اِلجم، تونس
آمفی تئاتر رومی اِلجم، تونس

دانشنامه آزاد فارسی


فرهنگستان زبان و ادب

{theatre , playhouse} [هنرهای نمایشی] بنایی مرکب از حداقل یک تالار برای اجرا و تماشای انواع نمایش متـ . نمایش سرا

پیشنهاد کاربران

نمایش سرا

تماشاخانه یعنی چیزی که در ان چیزی به نمایش گذاشته میشود

تئاتر

نمایش

محل دیدن

جایی برای دیدن منظره ها


گزند


تأتر، تئاتر

جهانی که ما در ان زندگی میکنم خدای مهربان پدیده هایی را به نمایش گذاشته

تیاتر

صحنه اجرا ٬ سینما

تماشا خانه یعنی جایی را که در آن هنر پیشگان نمایش خود را انجام بهند


کلمات دیگر: