کلمه جو
صفحه اصلی

مزبور


مترادف مزبور : سابق الذکر، مذکور، نامبرده، یاد شده

برابر پارسی : گفته شده، نامبرده، یادشده

فارسی به انگلیسی

aforesaid, above-mentioned, aforesald

aforesald, above - mentioned


مترادف و متضاد

aforesaid (صفت)
مذکور، مزبور، فوق الذکر، بالاگفته

aforementioned (صفت)
مزبور، فوق الذکر

سابق‌الذکر، مذکور، نامبرده، یاد شده


فرهنگ فارسی

نوشته، نوشته شده، اشاره شده به آن
(اسم ) نوشته شده مذکور .توضیح بعضی این کلمه را فصیح نمیدانند ولی این لغت قیاسا جایز است و هم در عربی استعمال شده : زبر الکتاب یزبره و یزبره زبرا کتبه . الزبور الفرقه و الملک و الکتاب بمعنی المزبورای المکتوب . در فارسی هم بسیار مستعمل است : ابوابجمع محصل مزبور و حکم مزبور در دفترها ثبت ... : بموجب صدور این فرمان مبارک سوسیت. انونیم مزبور را بسمت فورنیتری مخصوص خودمان مباهی و سربلند فرمودیم ...

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) نوشته شده ، اشاره شده .

لغت نامه دهخدا

مزبور. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) نبشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نبشته شده و در پیش ذکر شده و مذکور و در پیش گفته شده. ( ناظم الاطباء ). نوشته شده. ( فرهنگ نظام ). نوشته. مذکور. مکتوب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ( اِ ) نامه. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

۱. نوشته، نوشته شده.
۲. ذکرشده.

پیشنهاد کاربران

نامبرده، یادشده، مذکور، ذکر شده
در پیش ذکر شد، در پیش گفته شده
اشاره شده ، اشاره شده به آن
فوق الذکر، بالا گفته شده

معنی نوشته ، نوشته شده را می دهد
ماننداین کلمات مزبور
منظور این کلمات نوشته شده هستند

مزبور ��� مذکور: ذکرشده، سابق الذکر، مزبور، مشارالیه، نام برده، یادشده ، بالا گفت، سرگفت ، چیز ذکر شده ، درفوق ، بیان شده، گفته شده ، فوقالذکر، بالاگفته، سابقا نامیده شده ، در پیش ، پیش گفته


مسطور

فوق الذکر

اخیرالذکر


کلمات دیگر: