کلمه جو
صفحه اصلی

اکنان


برابر پارسی : پرده ها، پوشش ها

فرهنگ فارسی

فرو پوشیدن یا از تاب آفتاب نگاهداشتن

لغت نامه دهخدا

( آکنان ) آکنان. [ ک َ ] ( نف ، ق ) در حال آکندن.
اکنان. [ اَ] ( ع اِ ) ج ِ کِن . ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ازترجمان القرآن ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ کن ، به معنی پرده و پوشش. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). رجوع به کن شود.

اکنان. [ اِ ] ( ع مص ) فروپوشیدن. || ازتاب آفتاب نگاه داشتن. || پنهان نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پنهان داشتن در دل. ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( از المصادر زوزنی ) ( از دهار ) ( از تاج المصادر بیهقی ).

اکنان . [ اَ] (ع اِ) ج ِ کِن ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ازترجمان القرآن ) (ناظم الاطباء). ج ِ کن ، به معنی پرده و پوشش . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به کن شود.


اکنان . [ اِ ] (ع مص ) فروپوشیدن . || ازتاب آفتاب نگاه داشتن . || پنهان نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پنهان داشتن در دل . (ترجمان القرآن جرجانی ) (از المصادر زوزنی ) (از دهار) (از تاج المصادر بیهقی ).


فرهنگ فارسی ساره

پرد هها، پوشش ها


پیشنهاد کاربران

پناهگاهها
اکنان جمع کن به معنی وسیله پوشش و حفظ و نگهداری هست. و به همین دلیل به مخفیگاهها و غارها و پناهگاههایی که در کوهها وجود دارد اکنان گفته می شود.


کلمات دیگر: