کلمه جو
صفحه اصلی

مستغلات


مترادف مستغلات : املاک اجاری، زمین های غله خیز

برابر پارسی : خانه وزمین

فارسی به انگلیسی

real estates


real estate, tenement


real estate, tenement, real estates

مترادف و متضاد

املاک‌اجاری


زمین‌های غله‌خیز


۱. املاکاجاری
۲. زمینهای غلهخیز


tenement (اسم)
اپارتمان، مستغلات، ملک استیجاری

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مستغله ( مستغل ) : ازغایت فناوبی تکلفی که داشت بجزوی که از مستغلاتش حاصل میشد گوش. قناعت را گرفته . توضیح در تداول فارسی غالبا بصیغ. اسم فاعل تلفظ شود.
آنچه از محصول زمین و از قبیل آن بدست آید

فرهنگ معین

(مُ تَ غِ لّ ) [ ع . ] (اِ. ) ج . مستغل .

لغت نامه دهخدا

مستغلات. [ م ُ ت َ غ َل ْ لا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مستغل. آنچه از محصول زمین و از قبیل آن بدست آید. ( اقرب الموارد ). برای اطلاع بر کیفیت مستغلات از نظر مالیاتی رجوع به تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 2 ص 94 شود. || هر ملک غله خیز. ( ناظم الاطباء )[ : گورخانه یوسف ( ع ) را ] اوقاف بسیار باشد از دیه ها و مستغلات در بیت المقدس. ( سفرنامه ناصرخسرو ص 60 ). دانم که عشر و خمس این غلات و نزل و ربع این مستغلات به دواوین سلاطین نمیدهی. ( سندبادنامه ص 166 ). و ضامن مستغلات را که دخل میرسد و به مشروط وفا نکرده است در استیفای مضمون سخت نگیرد. ( مجالس سعدی ص 23 ). شغل مشارالیه [ وزیر سرکار ] نسق املاک و زراعات و آبادی باغات و مستغلات و طواحین و قنوات است. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 44 و 46 و 50 ). از برای مستغلات سرکار خاصه شریفه ضابط و مستأجر بهم رسانید. ( تذکرةالملوک ص 45 ).
- مستغلات دیوانی ؛ مستغلات متعلق به بیت المال و مملکت. درمقابل مستغلات خاصه : شغل مشارالیه [ ضابطه نویس ] آن است که محصولات و مستغلات دیوانی تمام ممالک محروسه و وجوه راهداری... ( تذکرةالملوک ص 41 ).
|| انبار غله. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

مستغل#NAME?


= مستغل

دانشنامه عمومی

مال یا محصولی که از زمین یا ملک به دست آید.


پیشنهاد کاربران

�مستاجر بستان و ضامن مستغلات را که دخل به مشروط وفا نکرده باشد در استیفای مضمون سخت نگیرد�
سراسری ۹۶
مستغلات: زمین های کشاورزی


زمین و ملک


کلمات دیگر: