کلمه جو
صفحه اصلی

متهافت

فرهنگ فارسی

۱ - لغزنده لغزش کننده . ۲ - پیاپی آینده جمع : متهافتین .
گیاه شناسی

فرهنگ معین

(مُ تَ فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - لغزنده ، لغزش کننده . ۲ - پیاپی آینده ، ج . متهافتین .

لغت نامه دهخدا

متهافت. [ م ُ ت َ ف ِ ] ( ع ص ) پیاپی آینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). گروه به سرعت و پیاپی ازدحام کننده. ( ناظم الاطباء ). || به خطا و شر درافتاده :
مضی علم العلم الذی کان مقنعاً
فلم یبق الا کاذب متهافت.
یحیی بن علی منجم در رثاء ثابت بن قره ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| کهنه و فرسوده گردیده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || پاره پاره افتاده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تهافت شود.

متهافت. [ م ُ ت َ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) گیاه بیاره و به اصطلاح گیاه شناسی هر گیاهی که به اجسام مجاور، خود را متصل کرده و بلند میگردد مانند لبلاب. ( ناظم الاطباء ).

متهافت . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) گیاه بیاره و به اصطلاح گیاه شناسی هر گیاهی که به اجسام مجاور، خود را متصل کرده و بلند میگردد مانند لبلاب . (ناظم الاطباء).


متهافت . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) پیاپی آینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گروه به سرعت و پیاپی ازدحام کننده . (ناظم الاطباء). || به خطا و شر درافتاده :
مضی علم العلم الذی کان مقنعاً
فلم یبق الا کاذب متهافت .
یحیی بن علی منجم در رثاء ثابت بن قره (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| کهنه و فرسوده گردیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) . || پاره پاره افتاده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهافت شود.


پیشنهاد کاربران

مثال [کاربرد حقوقی]: این رأی بر اساس آراء مُتَهافِت دو شعبۀ . . .
در اینجا مقصود آن است که آرائی ایراد شده اند که هنوز اثبات نشده و قابل استناد و صدور حکم توسط قضات نیستند.




کلمات دیگر: