کلمه جو
صفحه اصلی

مشتبه


مترادف مشتبه : شبهه زا، شبهه ناک، خطازا، مشکوک، نامعلوم، پوشیده

متضاد مشتبه : معلوم

برابر پارسی : گول خورده

فارسی به انگلیسی

dubious, obscure, confused, confusing, erroneous

dubious, obscure, confused, confusing


erroneous


مترادف و متضاد

dubious (صفت)
مشکوک، مورد شک، مشتبه، نامفهوم

شبهه‌زا، شبهه‌ناک، خطازا، مشکوک ≠ معلوم


نامعلوم، پوشیده


۱. شبههزا، شبههناک، خطازا، مشکوک
۲. نامعلوم، پوشیده ≠ معلوم


فرهنگ فارسی

پوشیده ومشکل، درهم وبرهم، نامعلوم، دراشتباه
(اسم ) آنکه در اشتباه است : آنگاه مشتبه گفت که حق آنست که شبهت را بر دارد از مشتبه ... توضیح در تداول جملاتی نظیر فلان امر مشتبه شد بصورت اسم مفعول بکار میرود در صورتیکه در عربی نیامده .

فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - مبهم ، نامعلوم . ۲ - در اشتباه .
(مُ تَ بَ ) [ ع . ] (اِمف . ) به اشتباه افتاده .

(مُ تَ بِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - مبهم ، نامعلوم . 2 - در اشتباه .


(مُ تَ بَ) [ ع . ] (اِمف .) به اشتباه افتاده .


لغت نامه دهخدا

مشتبه. [ م ُ ت َ ب ِه ْ ] ( ع ص ) مشکل و نامعلوم. درهم. مبهم. مشکوک. پوشیده. در اشتباه. نامعلوم. ( از ناظم الاطباء ). مشکل. ملتبس. کار پوشیده. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ) : آنگاه گفت که حق آن است که شبهت را بردارد از مشتبه. ( جامع الحکمتین ص 114 ).
حجت خسرو به خصم تیغ بگوید از آنک
حق که نه با حجت است مشتبه و عاطل است.
عماد شهریاری.
|| ( اصطلاح درایه ) حدیثی است که مراجعه کننده در سند آن اشتباه کرده و یکی از روات را دیگری تصور کند مثل اینکه محمدبن احمد را مثلاً احمدبن محمد خیال کرده و یا ابوبصیر یحیی را ابوبصیر لیث پندارد. و این غیر از متشابه است. || شبیه به هم. متشابه : و جنات من أعناب و الزیتون و الرمان مشتبهاً و غیرمتشابه. ( قرآن 99/6 ).

فرهنگ عمید

۱. پوشیده و مشکل، درهم وبرهم، نامعلوم.
۲. دراشتباه.

پیشنهاد کاربران

فریب خورده

کسی که خلاف واقعیت میپندارد

مشتبه، ، به معنای اشتباه کننده یا دچار اشتباه هست.
مشتبه شدن، ، میشه به اشتباه افتادن.
در کنکور سراسری ریاضی ۹۹ تست بوده است.
شِبه، ، ، به معنای مثل و مانند و همسان است.
من تعجب میکنم اینجا به اشتباه معنی شده!!!

اشتبا شده

نامعلوم


کلمات دیگر: