سودن مالیدن
بپساویدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بپساویدن. [ ب ِ دَ ] ( مص ) سودن. ساویدن. ( برهان قاطع ). ساییدن. مالیدن. ( ناظم الاطباء ). برمجیدن. برمخیدن.
پیشنهاد کاربران
به خان کی آرش همان نیز هست
ز هر سو بیارای و بپساو دست
فردوسی
ز هر سو بیارای و بپساو دست
فردوسی
کلمات دیگر: