کلمه جو
صفحه اصلی

گنجک

فرهنگ فارسی

اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز که ظاهرا در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه مراغه - تبریز در نزدیکی لیلان بوده است گویند در نزدیکی آن چشمه نفتی بوده که آتشکده آذر گشسب بواسطه آن روشن میشده است .
دهی است از دهستان مشهد مرغاب بخش زرقان شهرستان شیراز

لغت نامه دهخدا

گنجک . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد مرغاب بخش زرقان شهرستان شیراز که در 108000گزی شمال خاوری زرقان و 3000گزی راه شوسه ٔ شیراز به اصفهان واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 140 تن است . آب آن از رودخانه ٔ سیوند تأمین میشود. محصول آن غلات ، چغندر، میوه و شغل اهالی زراعت و باغبانی و صنایع دستی آنان قالیبافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


گنجک . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) گنجک یا شیز اقامتگاه تابستانی خسروپرویز که ظاهراً در نواحی دریاچه ٔ ارومیه در سر راه مراغه و تبریز در نزدیک لیلان بوده است . نظربه تعریف مفصلی که مسعربن مهلهل کرده در نزدیک آن معدنها و چشمه ٔ نفتی بوده که آتشکده ٔ آذرگشسب بواسطه ٔ آن روشن بوده است . (مزدیسنا تألیف معین چ 1 ص 202 و چ 2 ص 315). و رجوع به یشتها ج 2 ص 241 شود. معرب آن جَزنَق است . رجوع به معجم البلدان شود.


گنجک. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) گنجک یا شیز اقامتگاه تابستانی خسروپرویز که ظاهراً در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه مراغه و تبریز در نزدیک لیلان بوده است. نظربه تعریف مفصلی که مسعربن مهلهل کرده در نزدیک آن معدنها و چشمه نفتی بوده که آتشکده آذرگشسب بواسطه آن روشن بوده است. ( مزدیسنا تألیف معین چ 1 ص 202 و چ 2 ص 315 ). و رجوع به یشتها ج 2 ص 241 شود. معرب آن جَزنَق است. رجوع به معجم البلدان شود.

گنجک. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مشهد مرغاب بخش زرقان شهرستان شیراز که در 108000گزی شمال خاوری زرقان و 3000گزی راه شوسه شیراز به اصفهان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 140 تن است. آب آن از رودخانه سیوند تأمین میشود. محصول آن غلات ، چغندر، میوه و شغل اهالی زراعت و باغبانی و صنایع دستی آنان قالیبافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

گنجک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گنجک (جاسک)
گنجک (کنارک)

پیشنهاد کاربران

گُنجَک، صمغ درخت بنه یا کاج که بوی خوسی دارد و برای بلاگردانی همراه اسفند بر آتش ریزند

گویش فارسی جیرفت


کلمات دیگر: