کلمه جو
صفحه اصلی

نیرو گرفتن

فارسی به انگلیسی

rally

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - قوت یافتن . ۲ - زیاد شدن افزون گردیدن : (( دو گوش و دو پای من آهو گرفت تهی دستی و سال نیرو گرفت . ) ) ( شا. بخ . ۳ ) ۱۷۲۹ : ۶ - ترقی کردن : (( کار ملاحده - خذ لهم ا... - نیرو گرفت و داعیان ایشان بهرشهری پراکنده شدند . ) )

پیشنهاد کاربران

قوی شدن

اشتداد

جان گرفتن


کلمات دیگر: