مترادف معاشقه : تجمش، عشقبازی، عشق ورزی، معاشقت، مغازله، ملاعبه، مهرورزی، عشقبازی کردن، مهر ورزیدن
برابر پارسی : همآغوشی، دلدادگی، مهرورزی، هماغوشی، هم مهری
making love to each other
تجمش، عشقبازی، عشقورزی، معاشقت، مغازله، ملاعبه، مهرورزی
عشقبازی کردن، مهر ورزیدن
۱. تجمش، عشقبازی، عشقورزی، معاشقت، مغازله، ملاعبه، مهرورزی
۲. عشقبازی کردن، مهر ورزیدن
مهرورزی، هم مهر