عسرت کشیدن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
سختی کشیدن تحمل سختی و دشواری کردن
لغت نامه دهخدا
عسرت کشیدن. [ ع ُ رَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) سختی کشیدن. تحمل سختی و دشواری کردن :
می کشد عسرت هفتادودو ملت صائب
هرکه چون اهل خرابات ز خوش مشربهاست.
از خلق مگیر غیر عزلت.
می کشد عسرت هفتادودو ملت صائب
هرکه چون اهل خرابات ز خوش مشربهاست.
صائب ( از آنندراج ).
هرچند کشی ز فاقه عسرت از خلق مگیر غیر عزلت.
درویش واله هروی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: