کلمه جو
صفحه اصلی

صمغ الکمثری

فرهنگ فارسی

( اسم ) صمغ درخت امرود

لغت نامه دهخدا

صمغالکمثری. [ ص َ غُل ْ کُم ْ م َ را ] ( ع اِ مرکب ) صمغ امرود. مؤلف اختیارات بدیعی آرد: گویند نیکوترین صمغ امرود آن بود که از درخت کهن گیرند و طبیعت آن تر بود و درد شش و ریشهای او را سودمند بود ومقدار مستعمل در وی دو مثقال بود و گویند مضر بود به سپرز و مصلح آن گل ارمنی بود. ( اختیارات بدیعی ).


کلمات دیگر: