کلمه جو
صفحه اصلی

عسکراباد

فرهنگ فارسی

( عسکر آباد ) دهی است از دهستان جعفر آباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان و ۱٠ کیلومتری جنوب غربی شوسه قدیمی قوچان بشیروان کوهستان و سردسیر ۴۹۷ تن سکنه چشمه محصول غلات بنشن شغل زراعت مالداری و قالیچه بافی .
ده از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه شهرستان نیشابور

لغت نامه دهخدا

( عسکرآباد ) عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران. سکنه آن 291 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و صیفی و چغندرقند است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری. سکنه 170 تن. آب آن از رودخانه نکا و چشمه. محصول آن برنج و غلات و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 )0

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب. سکنه آن 817 تن. آب آن از رودخانه و قنات. محصول آن غلات و بزرک است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی. سکنه آن 154 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و انگور و زردآلو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سلگی شهرستان نهاوند. سکنه آن 320 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، توتون ، حبوب و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیای ایران ج 5 ).

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنه آن 120 تن. آب آن از چشمه ها. محصول آن غلات و توتون است. ساکنان این ده از طایفه نورعلی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان. سکنه آن 497 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 )0

عسکرآباد. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه شهرستان نیشابور. سکنه آن 127 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

عسکرآباد. عسکرآباد، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آستارا در استان گیلان ایران است.
فهرست روستاهای شهرستان آستارا
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان ویرمونی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۳۷ نفر (۳۵خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: