کلمه جو
صفحه اصلی

فرمان خواستن

فرهنگ فارسی

اجازه خواستن . استجازه

لغت نامه دهخدا

فرمان خواستن. [ ف َ خوا / خات َ ] ( مص مرکب ) اجازه خواستن. استجازه :
که بهر دیدن بیت المقدس
مرا فرمان بخواه از شاه دنیا.
خاقانی.


کلمات دیگر: