کلمه جو
صفحه اصلی

فرگوش

لغت نامه دهخدا

فرگوش. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب ، واقع در پنج هزارگزی خاور سراب و یک هزارگزی شوسه سراب به اردبیل. ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل و دارای 1944 تن سکنه. از رودخانه آق چای و چشمه مشروب می شود. محصولاتش غلات و حبوب است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو و یک باب دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

فرکوش روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی .این روستا در فاصله 5 کیلومتری جاده سراب – اردبیل قرار دارد که از شمال با آغمیون و سهزاب ،از جنوب با تکلدان و از شرق با طاران و پادگان و از غرب با اسفستان و شهرک صنعتی سراب همسایه است. فرکوش در 139 کیلومتری شرق تبریز،91 کیلومتری غرب اردبیل واقع شده است.
درگاه ملی آمار ایران
مختصات: ۳۷°۵۶′۳۵″ شمالی ۴۷°۳۷′۲۷″ شرقی / ۳۷٫۹۴۳۰۶°شمالی ۴۷٫۶۲۴۱۷°شرقی / 37.94306; 47.62417
شواهد و مدارک موجود نشان از قدمت زیاد روستا دارد ؛از آثار تاریخی فرکوش وجود امامزاده و تپه های مجاور و منطقه ای به نام پسروان حاکی از قدمت چندین ساله این روستا است.در شماره ای از مجله روستا با عنوان روستای فرکوش به نویسندگی "پیمان هادی" معنی لغوی فرکوش را پری کش بیان کرده است و دلیل انتخاب این اسم را وجود دعا نویسانی می داند که در این روستا زندگی می کنند.هچنین نویسنده به رونق روستا به دلیل دعانویسی اشاره می کند و فرکوش را قطب دعانویسی و متافیزیک شمال غرب می داند ..نویسنده دعا نویسان را اجداد شیخ صفی الدین اردبیلی ذکر می کند و اشاره ای به قبر موجود در روستا کرده و آن را مربوط به نوادگان شیخ صفی می داند .در ادامه مقاله نویسنده مرتبط بودن اسم فرکوش را با طایفه بکیشلی{(پرکوش=برکوشلو /بکیشلی طایفاسی) آذربایجان سوزلوگو – اسماعیل جعفرلی 2013} از طوایف نادر شاه افشار را رد می کند و طوایف بکیشلی را ساکن در سلماس و قزوین ذکر می کند همچمین مهاجرت مردمان دیولق از توابع استان اردبیل به فرکوش را صدها سال بعد از تشکیل روستای فرکوش می داند که خشکسالی عامل مهاجرت آن ها بوده است.پیمان هادی در ادامه این مقاله به مقالهٔ "جابر عناصری" استاد یار مردم شناسی و فرهنگ عامه با موضوع "آتش ،آوردگاه پلیدی و پاکی " اشاره کرده و عین مطلب را اینچنین نقل قول می کند:"در اکثر روستاهای آذربایجان اجاقی است که خاکسترش مقدس و شفا دهنده است. به دست درد آشنایان محلی ،این خاکستر شفا بر کودکان نظر خورده یا بیمار و تب آلود همراه دارد.اگر کودکی جان خسته کرد و تنش تحلیل گشت و درمانش به سرانجامی نرسید باید او را به اجاق براند و پیر زنی یا خبره مردی که درمان بخشی را از نیاکان به ارث برده است ،بر چانه و پیشانی آن کودک خاکستری از آتش اجاق دیر پای را می کشد و نذری می گیرد .......هنوز هم در برخی از روستاهای آذربایجان بخصوص در روستایی موسوم به فرکوش در مجاورت بخش نیر ار شهرستان سراب –اجاق دارها ضمن معالجه ی کودکان به خاکستر آتش اجاق هایی نظر کرده ی روستا – خیالات جای خوش کرده در فکر و دماغ گرفتاران وهم و خرافات را از ذهن آن ها بیرون می رانند یا به عبارت دیگر پریان و دیوان را که موجب گمراهی و خوف و وحشت کسی می شوند و گرفتارش می سازند ،به قدرت آتش و ستایش نور و روشنایی از بین می برند و آسودگی خاطر بیماران را فراهم می سازند یا پریانی را که به مادران ضربه می زنند و باعث مرگ نطفه ها در رحم می شوند ،می تازانند و شاید بتوان ادعا کرد که اسم این روستا پری کش بوده است و مأموران اداری به اشتباه "فرگوش اش " نامیده اند .چرا که این روستا در تلفظ محلی نیز پرکوش نامیده می شود و نه فرگوش.
آب و هوای فرکوش به دلیل قرار گرفتن در دامنه های سبلان در زمستان سرد و پر برف و در تابستان معتدل می باشد .


کلمات دیگر: