کلمه جو
صفحه اصلی

عزیز مرده

فرهنگ فارسی

که گرامی فرزندی یا خویشی ازو مرده باشد کسی که دوست یا عزیز و خویش او بمیرد

لغت نامه دهخدا

عزیزمرده. [ ع َ م ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) که گرامی فرزندی یا خویشی ازو مرده باشد. کسی که دوست یا عزیز و خویش او بمیرد. ( آنندراج ). || در تداول مردم قزوین ، نفرینی که زنان کنند. نفرینی است مترادف «صاحب مرده »، و این دعای بد است که در ولایت رواج دارد وظاهراً مقوله زنان است. ( از آنندراج ) :
ز فوت مال ندارند عاشقان پروا
عزیزمرده دعائی بودزلیخا را.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: