منسوب بطهران خواه تهران اصفهان و خواه طهران ری .
طهرانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طهرانی. [ طِ ] ( ص نسبی ) منسوب به طهران ، خواه طهران اصفهان و خواه طهران ری ، و شهرت به این نسبت در مورد طهران ری بیشتر از طهران اصفهانست. ( سمعانی ). و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 2194 شود.
طهرانی. [ طِ ] ( اِخ ) رجوع به محمدتقی بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 874 شود.
طهرانی. [ طِ ] ( اِخ ) رجوع به محمدحسین بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 891 شود.
طهرانی. [ طِ ] ( اِخ ) رجوع به محمدتقی بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 874 شود.
طهرانی. [ طِ ] ( اِخ ) رجوع به محمدحسین بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 891 شود.
طهرانی . [ طِ ] (اِخ ) رجوع به محمدتقی بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 874 شود.
طهرانی . [ طِ ] (اِخ ) رجوع به محمدحسین بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 891 شود.
طهرانی . [ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به طهران ، خواه طهران اصفهان و خواه طهران ری ، و شهرت به این نسبت در مورد طهران ری بیشتر از طهران اصفهانست . (سمعانی ). و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 2194 شود.
کلمات دیگر: