کلمه جو
صفحه اصلی

عزی ئیل

فرهنگ فارسی

عزئیل نام ( بمعنی کسی که خداوند او را تقویت و تسلی میدهد ) نام سن است : ۱ - پسر چهارمین قهات و پدر عزی ئیلیان که پسرش الیصافان رئیس خانواده قهاتیان بود و عمینا داب که از بنی عزی ئیل نیز رئیس بود یعنی در ایام داود ۲ - رئیس شمعونی که در ایام حزقیا او و برادرانش اولاده یشعی را که هم از اولاد عمالقه در وادی جدور بود نابود ساختند ۳ - شخص لاوی از خانواده یدوثون که در تطهیر و تقدیس هیکل بعد از آنکه آحاب آنرا تدنیس نموده بود

لغت نامه دهخدا

عزی ئیل. [ ] ( اِخ ) عزئیل ( بمعنی کسی که خداوند او را تقویت وتسلی میدهد ). نام سه تن است : 1- پسر چهارمین قهات ، و پدر عزی ئیلیان که پسرش الیصافان رئیس خانواده قهاتیان بود، و عمیناداب که از بنی عزی ئیل نیز رئیس بود،یعنی در ایام داود. 2- رئیس شمعونی که در ایام حزقیا او و برادرانش اولاده یشعی را که هم از اولاد عمالقه در وادی جدور بود نابود ساختند. 3- شخص لاوی از خانواده یدوثون که در تطهیر و تقدیس هیکل بعد از آنکه آحاب آن را تدنیس نموده بود. ( از قاموس کتاب مقدس ).


کلمات دیگر: