کلمه جو
صفحه اصلی

صمادح

فرهنگ فارسی

التجیبی از بنی تجیب و جد خاندان صمادحی است که فرزندان او در مریه اندلس بهنگام ملوک الطوایف ملکی داشتند

لغت نامه دهخدا

صمادح. [ ص ُ دِ ] ( ع ص ، اِ ) خالص از هر چیزی. || روزگرم و سخت. ( منتهی الارب ). رجوع به صُمادِحی شود.

صمادح. [ ص ُ دِ ] ( اِخ ) التجیبی. از بنی تحبیب و جد خاندان صمادحی است که فرزندان او در مریه اندلس به هنگام ملوک الطوائف ملکی داشتند. ( الاعلام زرکلی ص 435 ).

صمادح . [ ص ُ دِ ] (اِخ ) التجیبی . از بنی تحبیب و جد خاندان صمادحی است که فرزندان او در مریه ٔ اندلس به هنگام ملوک الطوائف ملکی داشتند. (الاعلام زرکلی ص 435).


صمادح . [ ص ُ دِ ] (ع ص ، اِ) خالص از هر چیزی . || روزگرم و سخت . (منتهی الارب ). رجوع به صُمادِحی ّ شود.



کلمات دیگر: