کلمه جو
صفحه اصلی

خوش ظاهر

فارسی به انگلیسی

outwardly good


dressy, glossy, good-looking, goodly, seemly


dressy, glossy, good-looking, goodly, seemly, outwardly good

مترادف و متضاد

well-favored (صفت)
زیبا، خوشگل، خوش ظاهر، خوش ترکیب

well-favoured (صفت)
زیبا، خوشگل، خوش ظاهر، خوش ترکیب

trumpery (صفت)
زرق و برق دار، خوش ظاهر، نادان فریب

outwardly good (صفت)
خوش ظاهر

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که درای ظاهر آراسته باشد مقابل خوش باطن نیکو باطن .

لغت نامه دهخدا

خوش ظاهر. [ خوَش ْ / خُش ْ هَِ ] ( ص مرکب ) آنکه ظاهر آراسته دارد. مقابل بدظاهر. || کنایه از بدجنس : فلانی خوش ظاهر و بدباطن است.

فرهنگ عمید

دارای ظاهر آراسته و نیکو.


کلمات دیگر: