کلمه جو
صفحه اصلی

دندان درد

فارسی به انگلیسی

toothache, suffering, torment

toothache


فارسی به عربی

وجع الاسنان

مترادف و متضاد

toothache (اسم)
دندان درد، درد دندان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ناراحتی و دردی که در یکی از قسمتهای اندام دندان حاصل شود درد دندان وجع اسنان .

لغت نامه دهخدا

دندان درد. [ دَ دَ ] ( اِ مرکب ) درد دندان. دردی که بر اثر فساد و شکستگی و جز آن عارض دندان شود. ( یادداشت مؤلف ). ناراحتی و دردی که در یکی از قسمتهای اندام دندان حاصل شود. درد دندان. وجع اسنان.

فرهنگ عمید

دردی که در یکی از دندان ها پیدا شود، درد دندان.

دانشنامه عمومی

دندان درد (انگلیسی: Toothache) که با نام درددندان نیز شناخته می شود، نوعی درد است که در دندان یا ساختارهای نگهدارنده آن ایجاد می گردد که ناشی از بیماری های دندان یا درد ارجاعی از بیمارهای غیر دندانی است. تشدید دندان درد می تواند خواب، تغذیه و فعالیت های روزانه فرد را تحت تأثیر خود قرار دهد.
synonyms = Odontalgia, dentalgia, odontodynia, odontogenic pain:۳۹۶
از گذشته تاکنون پزشکان و طبیبان روش های مختلفی را برای برطرف و ساکت کردن درد انجام دادند؛ که هرکدام بستگی به نوع و میزان درد مختلف بود.
پزشکان امروزه برای برطرف کردن درد دندان نه درمان! به صورت قرضی ازاستامینوفن، ایبوپروفن، ژلوفن، نوافن، دگزامتازون، آسپرین و … استفاده می کنند که هرکدام بستگی به نوع شرایط خاص خودش متفاوت است.
حتی گونه ای از دارو است که به صورت موضعی به نام لیدوکائین تجویز می شود که سرعت تسکین درد به بیشتر از ۵ ثانیه نمی رسد، اما به صورت موقت است.

دانشنامه آزاد فارسی

دندان درد (toothache)
در پزشکی، درد دندان، معمولاً ناشی از التهاب ریشۀ دندان یا بافت لیفی نگه دارندۀ آن در جایگاه استخوانی. شایع ترین علت دندان درد پوسیدگی دندان، به خصوص زمانی است که حفرۀ آن نزدیک به ریشه باشد. عفونت ریشۀ دندان ممکن است به تشکیل آبسه منجر شود. بی حفاظ ماندن بخش زیر مینای دندان (عاج) براثر تخریب مینا یا عقب نشینی لثه ها ممکن است عامل دندان درد مزمن باشد. درد اغلب با تغییرات دما یا مصرف غذاهای شیرین بروز می کند.

پیشنهاد کاربران

Toothache


کلمات دیگر: