کلمه جو
صفحه اصلی

کنور

فارسی به انگلیسی

vat

فرهنگ فارسی

( اسم ) مکر فریب .
کننده که فاعل باشد و دساتیری است . کننده و عامل و فاعل

فرهنگ معین

(کَ یا کِ ) (اِ. ) مکر، فریب .
(کَ ) (اِ. ) ظرف بزرگ گِلی که در آن غله ریزند.
(کُ ) (اِ. ) رعد، تندر.

(کَ یا کِ) (اِ.) مکر، فریب .


(کَ) (اِ.) ظرف بزرگ گِلی که در آن غله ریزند.


(کُ) (اِ.) رعد، تندر.


لغت نامه دهخدا

کنور. [ ک َ ] ( اِ ) کندوله بود یعنی تنباک غله. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138 ). ظرفی را گویند که مانند خم بزرگی از گل ساخته که غله درآن کنند. ( برهان ). همان کندو. ( فرهنگ رشیدی ). خنور.است که غله در آن کنند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سبدی که در آن نان گذارند و یا غله ریزند و نیز خمره بزرگی گلین که در آن غله ریزند. ( ناظم الاطباء ). کندوله و آن چیزی است از گل و سرگین سازند تا گندم در او کنند. ( اوبهی ). کندو. ( جهانگیری ). کنور و کندور ظرفی باشد بزرگ مانند خم که از گل و سرگین کنند و غله درآن ریزند و به بعض از زبانها کندوله گویند و به ولایت آذربایجان کندو خوانند. ( صحاح الفرس ) :
از تو دارم هر چه در خانه خنور
وز تو دارم آرد گندم درکنور.
رودکی ( از لغت فرس چ اقبال ص 138 ).
هر چه بودم به خانه خم و کنور
و آنچه از گونه گون قماش و خنور.
طیان ( از لغت فرس ایضاً ).
و رجوع به کنون شود.

کنور. [ک َ / ک ِ ] ( اِ ) مکر و فریب و مردم بازی دادن هم هست. ( برهان ).کنبور است. ( فرهنگ جهانگیری ). مکر و فریب و حیله. ( ناظم الاطباء ).

کنور. [ ک ُ / ک َ ] ( اِ ) رعد برادر برق. ( برهان ). رعد.( فرهنگ رشیدی ). رعد باشد و آن را «تندر» و «تندور» و... گویند. ( جهانگیری ). رعد باشد که آن را تندر و تندور و آسمان غریو و آسمان غرش نیز گویند. ( انجمن آرا )( آنندراج ). تندر و رعد. ( ناظم الاطباء ) :
بلرزید صحرا و کوه از کنور
تو گفتی که برق آتشی زد به طور.
فرقدی ( از فرهنگ رشیدی ).

کنور. [ ک ُن ْ وَ ] ( ص ) کننده که فاعل باشد و دساتیری است. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). کننده و عامل و فاعل. ( ناظم الاطباء ). از برساخته های فرقه آذرکیوان است.

کنور. [ ک َ ] (اِ) کندوله بود یعنی تنباک غله . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138). ظرفی را گویند که مانند خم بزرگی از گل ساخته که غله درآن کنند. (برهان ). همان کندو. (فرهنگ رشیدی ). خنور.است که غله در آن کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). سبدی که در آن نان گذارند و یا غله ریزند و نیز خمره ٔ بزرگی گلین که در آن غله ریزند. (ناظم الاطباء). کندوله و آن چیزی است از گل و سرگین سازند تا گندم در او کنند. (اوبهی ). کندو. (جهانگیری ). کنور و کندور ظرفی باشد بزرگ مانند خم که از گل و سرگین کنند و غله درآن ریزند و به بعض از زبانها کندوله گویند و به ولایت آذربایجان کندو خوانند. (صحاح الفرس ) :
از تو دارم هر چه در خانه خنور
وز تو دارم آرد گندم درکنور.

رودکی (از لغت فرس چ اقبال ص 138).


هر چه بودم به خانه خم و کنور
و آنچه از گونه گون قماش و خنور.

طیان (از لغت فرس ایضاً).


و رجوع به کنون شود.

کنور. [ ک ُ / ک َ ] (اِ) رعد برادر برق . (برهان ). رعد.(فرهنگ رشیدی ). رعد باشد و آن را «تندر» و «تندور» و... گویند. (جهانگیری ). رعد باشد که آن را تندر و تندور و آسمان غریو و آسمان غرش نیز گویند. (انجمن آرا)(آنندراج ). تندر و رعد. (ناظم الاطباء) :
بلرزید صحرا و کوه از کنور
تو گفتی که برق آتشی زد به طور.

فرقدی (از فرهنگ رشیدی ).



کنور. [ ک ُن ْ وَ ] (ص ) کننده که فاعل باشد و دساتیری است . (از انجمن آرا) (آنندراج ). کننده و عامل و فاعل . (ناظم الاطباء). از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است .


کنور. [ک َ / ک ِ ] (اِ) مکر و فریب و مردم بازی دادن هم هست . (برهان ).کنبور است . (فرهنگ جهانگیری ). مکر و فریب و حیله . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

جای غله در خانه، کندو، کندوله، کانور: از تو دارم هرچه در خانه خنور / وز تو دارم نیز گندم در کنور (رودکی: ۵۳۶ ).
رعد، غرش ابر: بلرزید صحرا و کوه از کنور / تو گفتی که برق آتشی زد به طور (فرقدی: لغت نامه: کنور ).

جای غله در خانه؛ کندو؛ کندوله؛ کانور: ◻︎ از تو دارم هرچه در خانه خنور / وز تو دارم نیز گندم در کنور (رودکی: ۵۳۶).


رعد؛ غرش ابر: ◻︎ بلرزید صحرا و کوه از کنور / تو گفتی که برق آتشی زد به طور (فرقدی: لغت‌نامه: کنور).


دانشنامه عمومی

کنور شرکت آلمانی سازنده مواد غذای، چاشنی و نوشیدنی است. نام تجاری این شرکت در سال ۲۰۰۰ میلادی (۱۳۷۸ خورشیدی) توسط شرکت انگلیسی-هلندی یونیلور خریداری شد، در همان زمانی که یونیلور شرکت بست فود (بهترین غذا) را خریداری کرد.
شرکت کنور در سال ۱۸۳۸ میلادی (۱۲۱۶ خورشیدی) به دست هاینریش تئودور بنیاد شد. مرکز کاری این شرکت در شهر هایلبرون، آلمان است. کالاهای این شرکت پیش با نام تجاری لیپتون به فروش میرسیدند.


کلمات دیگر: