نوشاندن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
(دَ ) (مص م . ) نوشانیدن .
لغت نامه دهخدا
نوشاندن. [ دَ ] ( مص ) نوشانیدن. متعدی نوشیدن. رجوع به نوشانیدن شود.
فرهنگ عمید
آب یا نوشابه به کسی خوراندن: ای نور چشم من سخنی هست و گوش کن / چون ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن (حافظ: ۷۹۶ ).
کلمات دیگر: