bleakness, starkness
دلگیری
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱ - دلتنگی غمگینی اندوهناکی . ۲ - رنجیدگی آزردگی خاطر .
لغت نامه دهخدا
دلگیری. [ دِ ] ( حامص مرکب ) صفت دلگیر. دلگیر بودن.کراهت و نفرت. ( ناظم الاطباء ). || حزن و اندوه. ( ناظم الاطباء ). غم و غصه. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). || غضب و خشم. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. دل تنگی.
۲. آزردگی، رنجیدگی.
۲. آزردگی، رنجیدگی.
گویش مازنی
/del giri/ بیماری صرع – غش
کلمات دیگر: