پژمرده ساختن، افسرده کردن، رنجه کردن، رنجه کننده
( مصدر )( پژولاند پژولاندخواهد پژولاند بپژولان پژولاننده پژولانده ) متعدی پژولیدن ۱- پریشان کردن . ۲- رنجه کردن .
( مصدر )( پژولاند پژولاندخواهد پژولاند بپژولان پژولاننده پژولانده ) متعدی پژولیدن ۱- پریشان کردن . ۲- رنجه کردن .