کلمه جو
صفحه اصلی

پستنک

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۲- درختی از تیر. گل سرخیان جزو دست. سیبی ها که گلهایش دارای تخمدان ۵ برچهبی میباشد . میوه اش بانداز. سیب کوچکی است که برنگ قهوه یی متمایل بسبز است . این گیاه در جنگلهای شمالی ایران فراوان است و سه گونه از آن در جنگلهای شمال شناخته شده است غبیرائ .

لغت نامه دهخدا

پستنک. [ پ ِ ت َ ن َ ] ( اِ ) پستانک. سنجد. سنجد گرگان. جیلان. غبیده بادام. غبیرا. سه گونه از این درخت در ایران یافت شود، دو گونه در جنگلهای خزر و یک گونه در نواحی خشک. و نیز رجوع به غبیرا و پستانک شود.

فرهنگ عمید

= سنجد

سنجد#NAME?


دانشنامه آزاد فارسی

پِسْتَنَک (service tree)
درختی برگ ریز از جنس Sorbus، تیرۀ گل سرخ. پستنک اهلی (S. domestica) دارای برگ های متناوب شانه ای با برگچه هایی در دو سمت ساقه است. این درخت گل های کرم رنگ مایل به سفید و میوه های کوچک، قهوه ای رنگ، و بیضوی و خوراکی دارد و بومی اروپا و آسیا است. بارانک (قره قات: S. torminalis) به جای برگچه های نوک تیز برگ هایی مستطیل شکل دارد.


کلمات دیگر: