پسرک
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پسر بچه، پسرک
فرهنگ فارسی
( اسم ) پسر کوچک فرزند خرد .
لغت نامه دهخدا
پسرک. [ پ ِ س َ رَ ] ( اِ مصغر ) فرزند خرد. بُنَی : یا بُنَی ؛ پسرک من.
پسرک. [ پ ِ س َ رَ ] ( اِخ ) نام یکی از دیه های کوهسار استراباد. ( مازندران و استراباد رابینو ص 129 و 162 ).
پسرک. [ پ ِ س َ رَ ] ( اِخ ) نام یکی از دیه های کوهسار استراباد. ( مازندران و استراباد رابینو ص 129 و 162 ).
پسرک . [ پ ِ س َ رَ ] (اِ مصغر) فرزند خرد. بُنَی ّ: یا بُنَی ّ؛ پسرک من .
پسرک . [ پ ِ س َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دیه های کوهسار استراباد. (مازندران و استراباد رابینو ص 129 و 162).
فرهنگ عمید
پسرو، پسربچه، پسر کوچک.
دانشنامه عمومی
پسرک (ابهام زدایی). پسرک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پسرک (فیلم)
پسرک (کتاب)
پسرک (فیلم)
پسرک (کتاب)
wiki: فرانسه نوشته شده است. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است.
فهرست پرفروش ترین کتاب های تاریخ
صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن
فهرست پرفروش ترین کتاب های تاریخ
صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن
wiki: پسرک (کتاب)
پیشنهاد کاربران
پسر کوچک
کلمات دیگر: