( اسم ) بزرقطونا اسفرزه
به زبان سمرقندی اسفرزه و بزرقطونا به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا و آن تخمی است معروف .
به زبان سمرقندی اسفرزه و بزرقطونا به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا و آن تخمی است معروف .
روف . (اِ) به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا. (ناظم الاطباء). به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف . (برهان ) (آنندراج ) (لغت فرس اسدی ). بذر قطونا که امروزه بین پزشکان معاصربه تخم اسپرزه یا اسفرزه معروف است . (یادداشت مؤلف ). || ماست باشد. (لغت فرس اسدی ص 246).
روف . [ رَ ] (ع مص ) آرمیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سکون و از رأفة نیست . (از اقرب الموارد) . || بخشودن . || مهربانی کردن . || مهربانی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
اسفرزه#NAME?